تیتر یک

دست نوشته های خاکستری من

تیتر یک

دست نوشته های خاکستری من

رمضان ‌٬ماهی به کام کارمندان

از آن زمانی که به یاد دارم همیشه بزرگترها ماه رمضان را ماه ضیافت و مهمانی خدا می نامیدند. ماهی که درآن درهای رحمت باز است و همه می توانند در این ماه به واسطه توبه ،خود را تطهیر کنند. اما این روزها ماه رمضان تبدیل به ماه خواب و خشم و از زیر کار در رفتن شده ؛ اگر شما به یک اداره مراجعه کنید ،آن هم در ساعات اولیه کاری ،با تعدادی کارمند اخمو و ابرو در هم کشیده مواجه می شوید ،به گونه ای که حتی جرأت صحبت کردن با آنان را ندارید. به مرور به ظهر که نزدیک می شوید کم کم چهره ها باز شده و اخم از بین می رود.

با گفتن اذان ظهر به یک باره سیل نمازگزاران به سوی نمازخانه اداره روان شده و در اتاق ها بسته می شود. از این زمان به بعد  دیگر پیدا کردن برخی از کارمندان در اتاق کار خود تقریبا محال است و زمانی هم که اعتراض کرده و داد مظلومیت سر می دهی ،به راحتی با یک جمله که "نماز می خواند ، گناه که نمی کند" شما را ساکت می کنند.

ساعت ۱۴ هم که اکثر آنان محل کار را ترک کرده و به سوی منزل حرکت می کنند ،انگار نه انگار که ساعت کاری در ماه رمضان تا ۳۰/۱۴ است. اگر به کارکرد مفید یک کارمند از نوع زیر کار در رو نگاهی بیاندازیم و با چتکه ،ماشین حساب و ..... آن را محاسبه کنیم ،به زحمت جمع آن به ۵۰ ساعت می رسد. جالب اینجاست که همین کارمند که بیش از ۲ ساعت از وقت اداری خود را به خواب و نماز اختصاص می دهد از کارمند صادق و متعهد به کار بیشتر حرص اضافه کار و پاداش و مزایا را می خورد و خود را محق آن می داند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد