روزی که قصد داشتم از روزنامه استعفا بدهم و به سراغ کارمندی بروم با خودم فکر می کردم که از یک کار پر دردسر نجات پیدا کرده و می توانم یک نفس راحتی بکشم اما قضیه دقیقا برعکس شد. چرا؟!!
برای کسی که بیشتر عمر کاری خود را در هیجان و شور و شوق خبر و گزارش گذرانده و از قید و بند ساعات اداری و درگیری های اینچنینی رها بوده ، پشت میز نشینی و کم تحرکی بسیار دشوار است.
این روزها دلم برای تحریریه ،صفحه بندی ،تصحیح ،شورای تیتر و حتی مطالب حذف شده از صفحه تنگ شده و دلم هوای چند ساعت کار در تحریریه را کرده است.البته اگر خدا بخواهد و با سردبیر یکی از روزنامه ها به توافق برسم ،از شنبه دوباره به جمع مطبوعاتی های رسمی می پیوندم تا بلکه مقداری از دلتنگی های به بهانه نوشتن کم شود.