تیتر یک

دست نوشته های خاکستری من

تیتر یک

دست نوشته های خاکستری من

خبرنگاری و دغدغه امنیت شغلی

نگرش کنونی روزنامه ها بیش از آنکه خبر و گزارش های روز باشد٬ به سمت گرفتن آگهی و کسب درآمد از بخش هایی است که بتوانند از طریق آنها کسب درآمد کنند. این نگرش که چند سالی است در مطبوعات به ویژه مطبوعات اقتصادی به چشم می خورد٬ حاصل فرآیندی است که مدیران مسوول و مسوولان وزارت ارشاد که دولتی هستند در آن دخالت مستقیم دارند. 

نگرش کنونی روزنامه ها بیش از آنکه خبر و گزارش های روز باشد٬ به سمت گرفتن آگهی و کسب درآمد از بخش هایی است که بتوانند از طریق آنها کسب درآمد کنند. این نگرش که چند سالی است در مطبوعات به ویژه مطبوعات اقتصادی به چشم می خورد٬ حاصل فرآیندی است که مدیران مسوول و مسوولان وزارت ارشاد که دولتی هستند در آن دخالت مستقیم دارند. 

- اگر بخواهیم این نوع گرایش را درون سازمانی و از داخل روزنامه ها بررسی کنیم به این واقعیت می رسیم که کسب در امد و سود بیشتر در بسیاری از روزنامه ها و نشریات مکتوب ما جای اولویت نخست که همان اطلاع رسانی است را گرفته و بسیاری از مدیران روزنامه ها٬ به این مقوله از دیدگاه اقتصادی نگاه می کنند تا دیدگاه فرهنگی و اطلاع رسانی.

همین امر باعث می شود بسیاری از خبرنگاران به ویژه خبرنگاران اقتصادی٬ برای بقا و ماندگاری در شغل خود٬ به اجبار به کسب درآمد از طریق گرفتن آگهی روی بیاورند. حتی برخی نشریات شرط پذیرش افراد را گرفتن آگهی از حوزه خبری فرد ذکر کرده و به این صورت اولویت اصلی خبرنگار از تهیه خبر و گزارش به سمت کسب درآمد از طریق آگهی معطوف می شود. البته بسیاری از خبرنگاران نیز وجود دارند که از انجام این کار سر باز می زنند و همان هویت اصلی خود که خبرو گزارش است را انجام می دهند.

سخنانی که در بالا ذکر شد به مفهوم این نیست که کسب درآمد از طریق آگهی از حوزه های خبری منع و مشکلی دارد اما اینکه یک خبرنگار به صرف گرفتن آگهی به یک حوزه خبری پا بگذارد٬ جای تامل دارد و مدیرانی که اجبار برای این کار می کنند٬ نیز با زیر سوال بردن هویت اصلی خبرنگار٬ ارزش این شغل شریف و ارزشمند را پائین می آورند.

- مقوله دوم مورد بحث این مطلب٬ نگرش مدیران فرهنگی نظام است که در برخی مواقع یک جانبه تعبیر می شود. اینکه برخی از نشریات از یارانه های متداول در مطبوعات مانند کاغذ برخوردار شوند و برخی دیگر از این مهم بی نصیب باشند٬ این نکته را در ذهن متبادر می کند که خودی و غیر خودی در نشریات نیز راه پیدا کرده است.

زمانی که یک روزنامه نتواند از برخی یارانه های دولتی برخوردار شود ناچار باید به سمت راه های دیگری برود تا بتواند خلاهای ناشی از حذف یارانه های دولتی را پر کند. یکی از این راه ها کسب در آمد از حوزه های خبری برای چاپ آگهی هاست. روزنامه ها برای تامین هزینه های خود یا باید به یک منبع درآمد وصل باشند و برای تامین نظر آن بخش خط خود را بر مبنای آن منبع تامین کننده تعیین کنند و یا باید خود گردان باشند که در بسیاری از موارد باید رویه استفاده از منابع درآمدی غیر مستقیم که همان آگهی هاست را از طریق خبرنگاران ویا به صورت سازمان یافته تر که بخش آگهی هاست٬ تامین کنند. در هر صورت اینکه مدیران به دلیل دیدگاه اقتصاد و نه فرهنگی خود خبرنگاران را واردار به کسب درآمد از طریق آگهی کنند و یا به اجبار و به دلیل حذف حمایت های دولتی این کار را انجام دهند٬ در هر دو صورت خبرنگاران را از هویت اصلی آنان که اطلاع رسانی بدون جانبداری و خط وابستگی است منحرف کرده و استقلال آنان را می گیرد.

پس برای اینکه خبرنگاران مجبور به تغییر رویه اصلی خود که همان اطلاع رسانی است نشوند٬ بهتر است که بسته های حمایتی از خبرنگاران برابر برخی مشکلات مانند مواردی که با مدیران مسوول نشریات پیش می آید یا بیکاری های ناشی از تعطیلی نشریات٬ تدوین و اجرایی شود تا بدین صورت این افراد آسیب کمتری ببینند.

از سوی دیگر تفاوت هایی که بین برخی نشریات دولتی یا مورد حمایت دولت با برخی نشریات غیر وابسته وجود دارد باید از بین برود تا امنیت شغلی خبرنگاران بیشتر شود و با امنیت و آسایش بیشتری به اطلاع رسانی شفاف در جامعه بپردازند. چرا که خبرنگار جز دغدغه خبر که بسیار هم استرس زاست نباید دغدغه دیگری داشته باشد و اگر دغدغه های جلنبی مانند معاش و درگیری های مالی در کار او اثر بگذارد٬ بی شک خبرنگاری و اطلاع رسانی آسیب می بیند و شفافیت و واقعیت های خبری زیر سووال می رود.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد